سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خلوت دل

واقعا عاشقی؟

 

شخصی عاشق دختری بود و سالها آرزوی وصال محبوب را داشت. پس از سال سوختن در فراق معشوق به او پیام داد، در فلان محل نیمه شب حاضر باش که برای دیدن تو خواهم آمد، از طرف معشوق برای عاشق خبر آوردند که معشوقه پذیرفته تا سر قرار حاضر شود. 
عاشق از شنیدن این خبر خوشحال شد و قربانی کرد و آن را به فقرا، بخشش و احسان نمود و همان شب در محل قرار حاضر شده و منتظر معشوق نشست، ولی متاسفانه خوابش برد. چون نیمه ی شب شد، معشوقه آمد و او را در خواب دید، کنار او نشست و قدری از آستین پیراهن عاشق را برید و چند گردو در جیب او ریخت، یعنی تو هنوز کودک هستی، و لیاقت عشق را نداری برو با این گردوها بازی کن.
اگر کسی ادعا می کند عاشق خداست نباید شب آسوده سر بر بالین گذارد، بلکه باید شب را برای رسیدن به وصال و دیدار معشوق حقیقی بیدار باشد.
در روایتى آمده است که خداوند مى‏فرماید:  «کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُحِبُّنى، فَاِذا جَنَّهُ اللّیلُ نامَ عَنّى‏. اَلَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ؟»؛ دروغ مى‏گوید آنکه مى‏پندارد مرا دوست دارد، امّا چون شب فرا مى‏رسد، به خواب مى‏رود و به یاد من نیست. مگر نه این است که هر دوستدارى، خلوت و نجواى با دوستش را دوست مى ‏دارد؟… (سفینه البحار)
خواب و خورت ز مرتبه ی عشق دور کرد.     آن دم رسی به یار که بی خواب و خور شوی